بعد همه رفتن که صبحونه بخورند البته جا کم بود یه سری وایساده خوردن صبحونشونو
بعد از صبحونه:
کیانا رو به پسرا:ما دیگه میریم ............................. ببخشید که مزاحم شدیم...............و ببخشید که بهتون تهمت زدیم
ایلای:خواهش میکنم.......................اما اینو هیچوقت یادتون نره خواننده هاهیچوقت نمیتونن شهرت خودشونو به این راحتی خراب کنن...............منظورم به خودمون نیست...........منظورم به گروه شماست که با اینکه تازه شروع به کار کردید خیلی طرفدار دارید
مریم:ممنون ................... اما بازم شرمنده.................خب ما دیگه میریم
صبا هم که دیگه خسته نبود و چرت وپرتای دیشبو نمیگفت رو کرد بهشون گفت:اگه دیشب خیلی چرندیات گفتم ببخشید..........خستگی بهم فشار آورده بود
دونگ هو:خستگی یا علاقه زیاد به یه نفر؟
صبا سرشو انداخت پایین
مریم:صبا جون خجالت نداره که؟مگه عاشقی بده؟
صبا هیچی نگفت
کیانا:صبا جون خجالت نکش منو نگاه کن منکه از تو خجالتی تر بودم حالا ببین اصلا خجالت نمیکشم
صبا یه نگاه بهش کرد و دوباره سرشو انداخت پایین هیچی نگفت
نگین:صبا جون مادوستاتیم اینا هم یه جورایی همکارامونن خجالت واسه چی آخه؟
صبا همچنان چیزی نگفت(اَاَاَاَهههههههههههههههههههه صبا جون نه به اون حرفا و چرت و پرتای دیشبت نه به الان اَه یه چیزی بگو دیگه)
نیلوفر:صبا نمیخوای حرف بزنی خودت میدونی من اعصاب مصاب ندارم یه چیزی بهت میگماااااااااااااا..........(چه خشونت آمیز)
ایلای:صبا جونم میشه سرتو بیاری بالا و دیگه خجالت نکشی؟(پسرم انقد لوس اییییییییییییییییییییییشششششششششششششش)
صبا یه نگاه به ایلای کرد و گفت:من چه عاشق باشم چه نباشم چرندیات دیشب از روی خستگی بود....................اوکی؟(آفرین صبا چه خوب ضایعشون کرد هه هه هه همه فک کردن از عاشقیه هه هه هه)
سوهیون :خب دیگه بیخیال بریم به کارمون برسیم!!!!!!!!!
نیلوفر:اگه میشه یه آژانس واسه ما بگیرید لطفا!!!!!!!
هون:آژانس واسه چی؟
مریم:میخوایم بریم ولگردی!!!!!!!!خب بریم خونه لباسامونو عوض کنیم پاشیم بریم به بد بختیمون برسیم....
کوین:ما میرسونیمتون
مریم:شما دیرتون میشه............ما خودمون میریم
دونگ هو:هر جور راحتین!!!!!!!!!!!!!!!(آخه بچه تو چی میگی این وسط بذار برسوننشون دیگه!!!!!!!.......)بعد زنگ زد آژانس دخترا هم رفتن حاضر شدن و باهمون ماشین رفتن کمپانیشون که مثل همیشه چیزی دیدند که باور نمیکردند(اینا دخترای باور نکردنین هر چی میبینن براشون غیر قابل باوره)
گروه یوکیسم اونجا بودن
کیانا رفت پیش رییس و جریانو پرسید
کیانا:رییس................ببخشید اما گروه یو کیس اینجا چی کار میکنن؟؟؟؟
رییس:یعنی شما نمیدونستید گروه یوکیسم عضو این کمپانین؟
کیانا:واقعا؟..................ممنون
بعد رفت پیش بچه ها
مریم:چی شد؟اینا اینجا چی کار میکنن؟
کیانا:اوناهم عضو این کمپانین!!!!!!!
بچه ها:چیییییییییی؟
نگین:آخ جون...............چقدر خوب............اینجوری بیشتر میبینمشون....!!!!
نیلوفر:نگین خله........الان اونا فک میکن ما به خاطر اونا اومدیم تو این کمپانی!!!!!
نگین:خب مگه نیومدیم؟
نیلوفر:تو چرا نمیخوای درک کنی؟مگه ندیدی گفتن یه خواننده نباید اینقدر خودشو خراب کنه!!!!!!!اگه مردم بفهمن میگن.......این ایرانیا فقط اومدن اینجا خواننده شدن تا خودشونو بچسبونن به یو کیس.........این جوری هم ما خراب میشیم............هم مردم کشورمون میرن زیر سوال؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟
نگین:خب حالا چی کار کنیم؟
کیانا:بنظر من اصلا بهشون کاری نداشته باشیم........خیلی ریلکس با قضیه برخورد کنیم انگار نه انگار اونا اینجان!!!!اوکی؟
بچه ها هم همین نظرو داشتند
پس رفتند سر تمرین آهنگ جدیدشون..................توی یکی از اتاقای اونجا رفتند که تمرین کنند
اول یه دور آهنگو خوندند............بعد مریم با کمک بقیه رقصشو طراحی کرد(عجب رقصی هم طراحی کردند من دیدم خیلی قشنگ بود)بعد یه دور با رقص آهنگو خوندند بعد هر کی جایی که باید میخوندو حفظ کرد و خلاصه از صبح تا بعد از ظهر تمرین کردند
تو این مدت یوکیس که فقط اومده بوند متن آهنگاشونو بگیرن و برن وقتی دیدند اونا دارن تمرین میکنن پشت شیشه رو صندلی نشستند و تماشاشون کردند(آها یادم رفته بود اتاقی که دخترا رفتند توش یه طرقش دیوار نبود شیشه بود که وقتی از اداره میان کار کسایی که اونجا کار میکنن رو ببینن.............چه باحال بوده)
bye bye
نظرات شما عزیزان: